دفتر فروش: اصفهان-چهارباغ بالا
تلفن: 03136269500
کارخانه:یزد- شهرک صنعتی مهریز
تلفن: 03532553376
فلفل دلمه با نام علمی capsicum annum متعلق به خانواده solanaceae و یکی از مهمترین محصولات کشاورزی و گلخانه ای در جهان و ایران می باشد. به احتمال زیاد منشأ فلفل دلمه جنوب امریکای شمالی و شمال امریکای جنوبی می باشد.
ریشه گیاه ممکن است بین 30-20 سانتیمتر عمق داشته باشد، ارتفاع ساقه بسته به نوع رقم از 30 سانتیمتر تا بیش از 90 سانتیمتر متفاوت است. برگ های آن بیضی شکل و معمولا به رنگ سبز روشن تا تیره (معمولا تیره) می باشد. اندازه برگ تا حدی با اندازه میوه متناسب است، به این معنی که گیاهانی که میوه کوچک تولید می کنند تمایل به داشتن برگ های کوچک نیز دارند و در مقابل ارقام دارای میوه های بزرگ دارای برگ های بزرگ و گسترده می باشند. فلفل دارای گل هایی به رنگ سفید، ستاره ای شکل، تک و دارای ساقه چوبی و عمود بر محور برگ می باشد. میوه فلفل به رنگ های سبز، زرد، نارنجی و قرمز و در اندازه های مختلف (زنگوله ای، کشیده و مکعبی) وجود دارد.
این گیاه دارای ارقام مختلفی است که این ارقام از نظر خصوصیات زراعی، اندازه میوه، شکل، تعداد لوب ها، مقاومت به بیماری های و ... با یکدیگر متفاوت می باشند. خصوصیات ژنتیکی، شرایط رشد، میزان بلوغ در زمان برداشت و هرگونه تنش در دوره رشد گیاه بر میزان تندی فلفل دلمه اثرگذار است.
میزان عملکرد محصول از 35 تا 100 تن و یا حتی بیشتر بسته به طول دوره رشد و نوع میوه تولیدی (سبز یا رنگی) متفاوت است. متوسط زمان رشد 100 تا 140 روز می باشد. 6 کشور جهان مسئولیت تولید 76/6% از کل فلفل تولید شده در جهان را به عهده دارند. چین 50/1% از این تولید جهانی را داشته و مکزیک، ترکیه، اسپانیا، امریکا و نیجریه کشورهایی هستند که 26/5% باقیمانده را تولید می کنند.
فلفل دلمه در فضای باز، گلخانه ها و یا تونل ها کشت می گردد. مناسبترین خاک برای کشت آن خاک های دارای بافت سبک تا متوسط، دارای زهکشی خوب و غنی از مواد آلی می باشند. فلفل ها نسبت به بیماری های خاکزاد که توسط قارچ ها، ویروس ها و یا باکتری ایجاد می شوند حساس می باشند، بنابراین توصیه می شود از کشت فلفل در زمین هایی که سایر محصولات حساس مانند گوجه، بادمجان، سیب زمینی ایرلندی، سیب زمینی شیرین، پنبه، سویا و ... کشت می شوند خودداری گردد. تناوب زراعی 3 ساله بین غلات و فلفل توصیه می شود.
کیفیت خاک و پ-هاش آن بر چگونگی جذب آب و عناصر غذایی در فلفل مؤثر است. این گیاهان در پ-هاش 6/5 تا 7/5 بهترین رشد را خواهند داشت.
از نظر حساسیت به شوری، فلفل دلمه در گروه محصولات حساس به شوری طبقه بندی می شود. بهترین EC آب برای آبیاری فلفل dS/m 1 و EC عصاره اشباع dS/m 1/5 می باشد. با افزایش میزان هدایت الکتریکی و سنگین و رسی بودن خاک احتمال بروز خسارت و افت عملکرد افزایش می یابد.
مدیریت مناسب فاکتورهای اقلیمی مانند دمای شب و روز، رطوبت نسبی و میزان تابش نقش مهمی در دستیابی به رشد و عملکرد بهینه گیاه خواهد داشت. فلفل گیاهی است که در فصل گرم رشد می کند و در مقایسه با گوجه به دمای بالاتر و در مقایسه با بادمجان به دمای پایین تری نیاز دارد.
دمای اپتیمم برای فلفل بین C° 18 تا C° 28 می باشد. ترکیب دمای روز و شب C°21/1 –15/6 و حداکثر سطح رطوبت در خاک موجب بالاترین میزان فروت ست می باشد. دمای شب C° 20 بعد از گلدهی موجب افزایش اندازه میوه و تعداد بذر و همچنین تسریع تکامل میوه می گردد.
اگرچه دمای شبانه پایین (C° 15) فروت ست را تضمین می کند، اما از رشد طبیعی میوه جلوگیری کرده و موجب تشکیل میوه های با بذر کم یا بدون بذر (پارتنوکارپی) می گردد(میوه های دارای بذر بیشتر سنگین تر می باشند). دمای پایین روز (کمتر ازC° 18 تا 16) بر گلدهی اثر منفی داشته و سرمازدگی های شبانه موجب بروز خسارات جدی روی میوه می گردد. بالا بودن دمای شبانه موجب گلریزی و حتی بدشکلی میوه می شود. دمای روز بالاتر ازC° 32 با میزان کم رطوبت نیز موجب سقط گل می گردد. احتمالا علت اصلی کاهش فروت ست در دماهای بالای روز افزایش تنفس و کاهش تبادل قند می باشد.
بهترین دمای روز بین C° 25-20 است و زمانیکه دما بیش ازC° 34 باشد سقط گل اتفاق می افتد. بهترین دمای شب نیز C° 21-18 می باشد.
مراحل رشد فلفل شامل 4 مرحله کلی است و نیازهای دمایی، آبیاری و تغذیه ای هر مرحله متفاوت است:
1. رشد رویشی، از مرحله کاشت یا جوانه زنی تا ظهور اولین گل.
2. از گلدهی تا تشکیل میوه.
3. رسیدگی میوه تا اولین برداشت.
4. از اولین تا آخرین مرحله برداشت.
5. مدت زمان هر دوره با توجه به روش کشت، خصوصیات ارقام و شرایط اقلیمی متفاوت می باشد.
گیاهان تابش با طول موج 700-400 نانومتر را درون سلول های کلروفیل جذب می کنند و از آن به عنوان انرژی برای فتوسنتز (تبدیل CO2گازی به قندها) استفاده می کند. فلفل گونه ای وابسته به نور است بویژه در آغاز فاز تولید این وابستگی بیشتر است. شدت های خیلی بالای نور خورشید موجب ترک خوردن، آفتاب سوختگی و یا حتی رنگ پذیری نامناسب در مرحله بلوغ میوه می گردد.
تحقیقات حاکی از آن است که استفاده از سایه بان و پودرهای سفید بر روی سقف گلخانه به منظور کاهش دمای روز موجب کاهش عملکرد، سقط گل و جوانه می گردد. زیرا این موارد موجب کاهش شدت نور دریافتی می شود، لذا بهترین راه کاهش دما، در صورت محدود نبودن منابع آب، استفاده از آبپاش های سقفی است که علاوه بر کاهش دمای گلخانه در شدت نور دریافتی نیز اختلال ایجاد نمی نمایند.
فلفل کشت شده در شرایط گلخانه دوره کشت و باردهی طولانیتری نسبت به فضای باز دارد، بنابراین میزان آب مورد نیاز این سیستم کشت در مدت رشد، بیشتر می باشد. تنش آبی بر رشد گیاه اثر منفی داشته و موجب کاهش تعداد برگ، سطح برگ و در نتیجه کاهش سطح تنفس و فتوسنتز می گردد. میزان تراکم ریشه در شرایط تنش رطوبتی در مقایسه با شرایط آبیاری کافی حدود 20% کاهش می یابد. از طرفی آبیاری سنگین موجب غرقاب شدن، مرگ ریشه، تأخیر در گلدهی و بدشکلی میوه می گردد.
سیستم ریشه ای فلفل شامل ریشه ی اصلی عمیق به شعاع 50 سانتیمتر و ریشه های فرعی می باشد، عمیق بودن ریشه ضرورت استفاده از سیستم آبیاری مجهز به وسایل کوددهی را نشان می دهد.
مدیریت آبیاری یکی از فاکتورهای اساسی برای دستیابی به عملکرد بالا و محصول با کیفیت می باشد. در فضای باز فلفل در هر هکتار به 4500 مترمکعب آب نیاز دارد و این میزان در گلخانه ها تا 8000 مترمکعب افزایش می یابد. کمبود آب منجر به کاهش رشد کلی گیاه شده و موجب کاهش جذب کلسیم می شود. گلدهی و تشکیل میوه با مشکل مواجه شده و عملکرد گیاه تحت تأثیر قرار می گیرد، تراکم ریشه کاهش می یابد.
فلفل ها به خاک های غنی از مواد غذایی نیاز دارند تا بتوانند ریشه، شاخسار و میوه های سالم تولید نمایند. برای دستیابی به حداکثر عملکرد استفاده از کود حاوی عناصر غذایی ضروری می باشد. از میان عناصر غذایی فلفل ها به مقادیر قابل توجهی ازت، فسفر، پتاسیم و منیزیم نیاز دارند. استفاده از عناصر و فرم های مختلف مواد غذایی نسبت به مرحله رشد گیاه متفاوت بوده و گیاه حداکثر جذب مواد غذایی را در مرحله تکمیل میوه دارد. گیاه فلفل به کمبود کلسیم، روی، منگنز، آهن، بور و مولیبدن حساس می باشد.
تغذیه روزانه با مقادیر کم عناصر غذایی از بروز تنش شوری در سیستم ریشه و یا افت سریع عنصر غذایی جلوگیری می کند.
برای آنکه کودهای مورد استفاده با نیاز گیاه متناسب باشد بهتر است قبل از کاشت با انجام آنالیز خاک و آب از وضعیت عناصر غذایی در خاک و محدودیت های آب و خاک اطلاع کسب نمود و در حین کشت با استفاده از آنالیز برگ و مقایسه نتایج با حد بهینه مرحله رشدی گیاه نسبت به مصرف بهینه کود اقدام نمود. در مواردی که غلظت عناصر غذایی در خاک بیشتر از حد بهینه می باشد، بهتر است کوددهی با این عناصر در فصل کشت بعدی کاهش یابد و یا حذف گردد.
جهت مشاهده دستور نمونه برداری آب و خاک در سایت ما به بخش آموزش زیرشاخه مدیریت آب و خاک مراجعه فرمایید
تحقیقات بسیار در خصوص فلفل دلمه حاکی از آن است که غلظت عناصر غذایی در برگ به سرعت با توجه به مرحله رشدی گیاه تغییر می کند. بنابراین بهتر است حتما برگ ها در همان مرحله ای که توصیه می شود تهیه گردند.
اندام نمونه برداری: برگ
زمان نمونه برداری: قبل از گل، اوایل باز شدن گل، اوایل تشکیل میوه، اوایل برداشت
محلولپاشی عناصر غذایی و سموم قبل از نمونه برداری برگ موجب افزایش خطا و غیرقابل استناد بودن نتایج حاصله می گردد. بهتر است بوته های هدف جهت نمونه برداری حداقل 7 روز مورد محلولپاشی قرار نگرفته باشند.
محل نمونه برداری: جوانترین برگ های بالغ
تعداد نمونه: 50 برگ
در صورت کمبود ازت رشد گیاه متوقف شده و برگ ها کوچک و رنگ آن ها سبز مایل به زرد می شود. ساقه ها نازک و تعداد گل های تشکیل شده و در نتیجه تعداد میوه های تشکیل شده کاهش می یابد. رنگ میوه ها نیز سبز مایل به زرد می شود.
در هنگام مصرف کودهای ازته رعایت نکات زیر در خصوص افزایش عملکرد مفید است:
o زمانیکه نسبت نیترات و آمونیوم برابر باشد، نیترات سریعتر و آسانتر جذب می شود.
o افزایش غلظت آمونیوم موجب کاهش جذب پتاسیم، منیزیم و کلسیم توسط میوه می گردد.
o تغذیه آمونیومی در مقایسه با تغذیه با نیترات موجب کاهش عملکرد محصول و میزان ماده خشک گیاه می گردد.
o توصیه می شود حداکثر 20% از ازت بفرم آمونیوم و حداقل 80% آن بفرم نیترات باشد.
o در سیستم هیدروپونیک به منظور اجتناب از بروز پوسیدگی انتهای گلگاه، میزان ازت ورودی به فرم آمونیوم نباید از 7% تجاوز نماید.
زمان گلدهی و تعداد گل تحت تأثیر آمونیوم می باشد. افزایش ذخیره آمونیوم گلدهی را افزایش می دهد. آمونیوم سطح کل فیتوهورمون ها و بویژه سیتوکینین را تغییر می دهد.
فسفر برای رشد نرمال ریشه و اندام های زایشی (گل، میوه و دانه) ضروری است. در زمان استقرار نشاء به مقادیر بالایی فسفر قابل جذب نیاز است.
در اثرکمبود فسفر رشد گیاه محدود شده اما برخلاف کمبود ازت شاخسار گیاه سبز تیره به نظر می رسد. برگ های گیاه کوچک بوده و حاشیه برگ ها تمایل دارد به سمت داخل و خارج پیچ بخورند. رشد طولی و عرضی میوه کاهش یافته و تعداد میوه ها کاهش می یابد.
میزان فسفر همبستگی مثبتی با تشکیل گل دارد، تعداد دانه و یا میوه با میزان ازت، روی، بور و فسفر مرتبط است.
پتاسیم از عناصر کلیدی در تغذیه فلفل دلمه است و در اثر کمبود آن خساراتی هم در کیفیت و هم در عملکرد محصول اتفاق خواهد افتاد. پتاسیم در انتقال قند از برگ به میوه، فعالیت روزنه ها، ضخامت دیواره سلولی، رنگ و مزه، مقاومت در برابر بیماری و تشکیل و تکامل میوه مؤثر است. میزان تقاضای گیاه به پتاسیم در مرحله گلدهی افزایش یافته و بعد از آن ثابت می گردد. پتاسیم کارآیی کودهای نیتروژن را بهبود می بخشد و مسئول سنتز لیکوپن (رنگ قرمز) است. افزایش غلظت پتاسیم موجب افزایش تعداد میوه و وزن هر میوه می گردد.
در اثر کمبود پتاسیم رشد گیاه محدود شده و نقاط قرمز- قهوه ای بر روی برگ های بالغ توسعه می یابد. در برگ های جوان این لکه ها در نوک برگ پراکنده شده است و حاشیه برگ زرد می شود.
کلسیم برای دیواره سلولی و ساختمان گیاه ضروری است. در صورت نبود کلسیم کافی توسعه بافت های جدید در ریشه و شاخسار گیاه متوقف می گردد. کلسیم عنصر کلیدی در سفتی و محکمی میوه فلفل می باشد. همین امر موجب مقاومت گیاه در برابر تنش های محیطی و حمله پاتوژن ها می باشد. نکته مهم در خصوص حرکت کلسیم درون گیاه این است که این عنصر طی جریان تنفس در گیاه منتقل می شود، به این معنی که بخش هایی که تعرق بیشتری دارند مانند برگ ها، کلسیم بیشتری از ریشه دریافت می کنند و میوه ها بویژه زمانیکه سرعت رشد آن ها بالاتر از زمان لازم برای تأمین کلسیم باشد با کمبود این عنصر مواجه می شوند.
در اثر کمبود کلسیم حاشیه برگ های جوان زرد شده و این زردی بطور معمول از نوک برگ آغاز می شود، نقاط رشد گیاه سوخته و رشد برگ متوقف می شود. لبه برگ های جوان پیچ خورده و لکه¬های قهوه ای آفتاب سوخته روی میوه ظاهر می گردد و معمولا این لکه ها در نزدیکی انتهای گلگاه مشاهده می شوند.
فلفل دلمه نسبت به کمبود منیزیم نیز بسیار حساس می باشد. در اثر کمبود منیزیم در برگ های بالغ نقاط زردرنگ بین رگبرگی توسعه می یابد، در حالیکه شبکه رگبرگی سبز باقی مانده است. این کمبود معمولا در خاک های اسیدی و در خاک هایی که مقادیر بالایی کودهای پتاسیمی مصرف شده مشاهده می شود. همچنین در شرایط آب و هوایی بسیار گرم و خشک این کمبود شایع می گردد.
آب های آبیاری دارای پ-هاش بالا، معمولا مقدار قابل توجهی کربنات و بی کربنات کلسیم و منیزیم داشته و بهتر است پ-هاش آن با استفاده از ترکیبات اسیدی در دامنه 6-5 تنظیم گردد.
در اثر کمبود گوگرد زردی کلی در برگ های جوانتر اتفاق خواهد افتاد. رشد گیاه محدود شده، برگ های جوان نازک شده و کشیده تر می گردند.
در اثر کمبود آهن برگ های جوان زرد و گاهی سفید می شوند. در ابتدا نوک برگ سبز بوده و این زردی از پایه برگ آغاز می شود. در گیاهان بالغ زردی بین رگبرگی نزدیک پایه برگ ها توسعه می یابد.
در اثر کمبود روی در زمینه سبز تیره برگ ها، مناطق بنفش رنگ کوچک که بصورت تصادفی در فواصل بین رگبرگی پراکنده اند مشاهده می شود. با بزرگ شدن این مناطق، رنگشان به قهوه ای کمرنگ تبدیل می شود. همچنین در اثر کمبود تشکیل گل و تبدیل آن به میوه با مشکل مواجه می شود.
در کمبود منگنز برگ های جوان به رنگ سبز- زرد روشن درآمده و مناطق بین رگبرگی ممکن است به رنگ قهوه ای تیره مشاهده شود. مناطق کوچک و تاحدی زرد روی برگ های بالغ توسعه می یابد و ممکن است بعد از مدتی این مناطق قهوه ای شوند. دوام یک شبکه بین رگبرگی سبز در زمینه زرد برگ مشخصه این کمبود است که آن را از کمبود آهن متمایز می کند.
زیادبود منگنز موجب زرد-نارنجی شدن برگ های قدیمی و ریزش برگ ها قبل از بلوغ می گردد.
در اثر کمبود بور برگ های جدید گیاهان جوان پیچیده می شوند. نوک برگ های بالغ بتدریج زرد می شود و این زردی به سمت حاشیه برگ پیشروی می کند، در حالیکه رگبرگ اصلی قهوه ای متمایل به قرمز می گردد.
زیادبود بور موجب بروز علایم تاول مانند شدید و نکروزه در حاشیه برگ می گردد
در اثر کمبود مس رشد گیاه محدود می گردد، اما برگ ها سبز تیره باقی می مانند. حاشیه برگ تمایل به پیچش به سمت بالا دارد. این کمبود به ندرت در فلفل دلمه اتفاق می افتد.
در اثر کمبود مولیبدن شاخسار گیاه سبز- زرد شده و تاحدی رشد گیاه محدود می گردد. کمبود مولیبدن در بستر های کشت اسیدی ایجاد می شود.
فلفل دلمه نسبت به شوری بسیار حساس بوده و در شرایط شور کاتیون سدیم بر سر مکان های جذب در ریشه با پتاسیم رقابت کرده و کلر با نیتروژن نیتراتی رقابت می کند و از این طریق عملکرد محصول کاهش می یابد. در شرایط شور بهتر است میزان مصرف پتاسیم افزایش یابد تا اثر سوء سدیم تعدیل گردد. همچنین حضور کلسیم به میزان کافی موجب ارجحیت جذب پتاسیم نسبت به سدیم می گردد. مطالعات نشان داده که تغذیه با روی و منگنز موجب مقاومت گیاهانی که در معرض شوری قرار دارند شده است.
شوری خاک موجب نکروزه شدن دانه های درون فلفل می شود. با افزایش شوری میزان تجمع پرولین در برگ و ریشه گیاه افزایش می یابد تا گیاه قادر باشد فشار لازم برای بقای خود را ایجاد نماید. همچنین شوری در مراحل ابتدایی موجب کاهش جوانه زنی گیاه، عدم یکنواختی در سبز شدن بذور، کاهش رشد، بروز علایم کم آبی و تنش خشکی، نکروزه شدن و نهایتا مرگ گیاه می گردد.
برای کاهش خسارت ناشی از شوری بهتر است میزان شوری آب و خاک قبل از کاشت و حتی در طول دوره رشد از طریق آزمایش تعیین گردد. از ترکیبات اصلاح کننده شوری خاک و افزایش دهنده مقاومت گیاهان به شوری استفاده شود و علاوه بر استفاده از ارقام مقاوم به شوری از آبی با کیفیت جهت آبیاری استفاده گردد.
ایجاد لکه های آبسوخته و قهوه ای در قسمت گلگاه، خشک و چروکیده شدن بافت گلگاه، رشد قارچ های ساپروفیت در محل آسیب از علایم بروز عارضه پوسیدگی انتهای گلگاه می باشند.
در اکثر موارد در طول دوره آب و هوای گرم پوسیدگی انتهای گلگاه در فلفل بیشتر اتفاق می افتد. میوه ها در مراحل ابتدایی تکاملشان تحت تأثیر این عارضه قرار می گیرند (حدود 15-10 روز بعد از تشکیل میوه)، علت این امر با سرعت کم ذخیره کلسیم در میوه در مقایسه با سرعت رشد آن می باشد. فاکتورهای دخیل در این عارضه مواردی هستند که در جذب و انتقال کلسیم درون میوه محدودیت ایجاد می کنند مانند شوری بالا، دمای بالا و شدت زیاد نور، آسیب ریشه، مصرف نامتعادل کودهای ازته و کمبود آب. این عارضه تنها به کمبود کلسیم مربوط نبوده و سایر عوامل نیز در بروز آن دخیل می باشد.
برای کنترل این عارضه در صورت مناسب بودن شرایط محیطی و سلامت گیاه، به کارگیری آبیاری قطره ای، استفاده از کودهای نیتروکالیکس، نیترات کلسیم و عدم استفاده بیش از حد از کودهای آمونیوم دار می تواند مؤثر باشد.
پوشش کافی شاخسار از آفتاب سوختگی میوه جلوگیری می نماید. میزان کافی سطوح پتاسیم و کلسیم موجب ثبات فشار سلولی و طول سلول شده و در نتیجه موجب افزایش مقاومت گیاه به کاهش آب و همچنین آفتاب سوختگی می گردد. در آفتاب سوختگی نواحی سفید یا برنزه روشن روی میوه ها ظاهر می گردد و پس از مدت کوتاهی این نواحی تغییر رنگ یافته و چروک و فرورفته می شوند معمولا هاله زرد رنگ در اطراف لکه ها ایجاد می گردد.
برای کاهش عارضه آفتاب سوختگی، حفظ شاخ و برگ گیاه با کاربرد کود و آبیاری مناسب، استفاده از ارقام مقاوم و کنترل بیماری های برگی که موجب حذف و یا کاهش حجم شاخ و برگ گیاه می شوند ضروری است.
گسترش میوه و تورژسانس در شکل گیری ترک ها نقش دارند، به اینصورت که گسترش محدود اپیدرم موجب محدودیت فضای کافی برای طویل شدن میوه می گردد. این عارضه به دو صورت ترک های ریز بر روی پریکارپ در انتهای میوه و ترک های طولی در طول میوه مشاهده می شود.
رقم های مختلف به دلیل تفاوت در ضخامت لایه پریکارپ حساسیت های مختلفی نسبت به این عارضه از خود نشان می دهند. رقم هایی که دیواره سلولی ضخیمتر دارند (>8 میلیمتر) در مقایسه با ارقام دارای دیواره سلولی نازکتر از حساسیت بیشتری نسبت به این عارضه برخوردارند. عامل اصلی این عارضه عدم تعادل آب در میوه می باشد. محدود شدن تنفس گیاه در شب یا پایین بودن دمای شبانه این عارضه را تشدید می کند. بعلاوه هرس برگ موجب کاهش تنفس شبانه شده و ترک خوردگی را افزایش می دهد.
ترک خوردگی کوتیکول در دوره های طولانی نوسان روزانه حجم تورژسانس میوه و قطر آن بیشتر اتفاق می افتد. در گلخانه های دارای کمترین کمبود فشار بخار (VPD) در شب درصد ترک خوردگی میوه حداکثر است.
به منظور پیشگیری و کنترل این عارضه باید آبیاری و تغذیه بصورت صحیح مدیریت شوند، از بالارفتن رطوبت و تغییرات دمایی در شب اجتناب شده و از ارقام مقاوم استفاده گردد.
این عارضه در فلفل بصورت لکه های سیاه یا خاکستری زیر پوست در دیواره میوه، زمانیکه قطر میوه به 8 سانتیمتر یا بیشتر می رسد، توسعه می یابند. در همان حالی که میوه در حال رنگ گرفتن است، لکه ها به آرامی بزرگ می شوند و به رنگ سبز یا زرد در می آیند. Stip یکی از اختلالات کلسیم است و با افزایش نسبت های پتاسیم و آمونیوم ایجاد می شود.
تشکیل و تکامل میوه های بدشکل عمدتا به دلیل نامناسب بودن شرایط رشد در مرحله گلدهی و تشکیل لوله گرده می باشد که در نتیجه آن گلهای ضعیف تشکیل می شود و گرده افشانی بخوبی صورت نمی گیرد.
تشکیل گوشت اضافی درون میوه معمولا در اوایل چرخه محصول و بطور کلی در اولین مرحله تشکیل میوه اتفاق می افتد. علت اصلی این عارضه تمایز بافتی غیرعادی در غدد شهد میوه است.
1. رنگ خوب و روشن (در واریته های غیر سبز بدون لکه یا پلاکت سبز رنگ)
2. یکنواختی شکل
3. بافت یا سفتی (فلفل های سفت تر کمتر در معرض خسارت قرار می گیرند و نیمه عمر طولانی تری را دارا می باشند).
4. عطر و طعم که توسط حضور پیرازین تعیین می شوند.
5. تندی
6. تمیز و عاری از هرگونه نقص و سوراخ خارجی
7. تنها نقص های کوچک در کلاس یک قابل قبول می باشد.
تمامی حقوقی این سایت متعلق به شرکت پارس کیمیا کشت میباشد.